چنان چرخی زنم جانانه
که صوفی ماند از  درکش چو دیوانه
چنان گردم به گرد دور او
که گرما گرم عشقم بسوزد او
چنان مستم زه مستی یار مستمان باشد
چنان سازم زه سازم یار مدهوشمان باشد
بابک

معشوق نامه های عاشق ...

نامه ای از پدر غیر جسمی به پسر روحی اشفرزندم به یاد دارم در روزگار سیاه و سخت سالهای ۹۰ عصا دست پدر بودی، وقتی پدر به تنهایی میان دوستان غریب بود و سیاهی ظلمت و ترس، دنیایش را فرا گرفته بود و پرهایش سوخته بود. شانه های تو فرزندم مرحم زخم دشنه های ناجوانمردانه دغلبازان و نارفیقان پدر بود.ما ز یک خون زمینی نیستیم اما از یک روح و الهی و تو همیشه مصداق تن آدمی شریف است برایم بودی .یاد دارم وقتی از بندهای درس سخت سال ۹۰ گذشتم ،وقتی دیگر نه استاد بودم و نه کسی تقیه، پیشه کردم و بهلول گشتم و همیشه مست و به دنبال عشق و معشوق شیدا گشتم، لذا تخلصم گشت بهلول مست و شیدا.حال که آن دوران با لطف پروردگار گذش معشوق نامه های عاشق ...ادامه مطلب

پاسخ پسر روحی به پدر معنویپدر اکنون که دست روزگار آن سوی سکه زندگی را نشانم داده و دلتنگی های نبودنت را با بی مهری و بی عدالتی انسانها گره زده و چاشنی عقوبت را به طعم تلخ آن اضافه نمودهتنها صدای آرام تو که با تمام جسم و روح زجر مرا درک میکنی به بند بند وجودم آرامش میدهد،در تلاطم دریای وحشی زندگی که پس از درهم شکستن کشتی زندگیم بر تخته پاره ای خود را به امواج و صد البته به خداوند رحمت گستر سپرده ام و از حمله کوسه ها و مارهای دریا پناهی جز دست مهربان او ندارم بی آنکه به فردایی نامعلوم اندیشم، کمر همت به لذت امروز و ساختن فردا میبندم تا مستی عشق را در جام زندگی خود پیدا کنم.بگذار انگشت ملامت دیگر معشوق نامه های عاشق ...ادامه مطلب

• سپاس از همه آنهایی که بدترین روزهای را رقم زدند تا قوی و امروز رها شوم
  رها و سبک بال به سوی آینده
  بابک بهلول مست و شیدا

معشوق نامه های عاشق ...

باز امشب خراب و بی تاب شدم خسته از سرگشتگی و تنهایی ،باز من و تنهایی و هیچکسی با هم نشستیم و آنها به من میخندند و من میگریم بر روزگار. جالب است پاسخی که از نامردان میشنوم دردم را عمیق تر میکند.  میگویند ما از تو میترسیم می گویم از چه سو میگویند تو زیاد میفهمی بزرگ فکر میکنی و من مبهوت که مگر دانستن و بزرگ خواهی هنر و افتخار نیست پی چرا این چنین مرا ترسناک می بینند پاسخ آمد رو کین هم محفلان سست عناصر را اعتمادی به عشق و نور نیست زانکه دنیا آنها دانه گندمی در دهان مور است نه گنج سلیمان در دست نبی.  بار الها حکمت و عزت تو را شکر   بهول مست و شیدا  ۲ نیمه شب ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶ زین المان معشوق نامه های عاشق ...ادامه مطلب

حال عجیبی دارم نه خوبم نه خوب نه بدم نه داغونم در خلاء عجیبی هستم رجعتی دارم به حال و هوای حسی سالهای دور سخت زمینی و عمیق آسمانی ،حس شیدایی و جنونم سر به هفت آسمان زده.
تنهایی ام به عمق سردابهای سیاه و مستی ام به وسعت می و باده های حافظ و مولانا.
بس پریشان دل و بهلول حالم.
خبری در ره است یا حادثه ای در پیش فقط می دانم کسی حواسش با من نیست .
بابک ۲۴ نوامبر ۲۰۱۶
زیگن
آلمان

معشوق نامه های عاشق ...

[email protected] www.Babakmaster.com   بابک سرخپور متولد 6 خرداد 1357 تهران   متخصص در طراحی  ، پیاده سازی  و  مديریت پروژه هاي :  IT & ICTو  مدیریت دانش شبکه های کامپیوتری CCTV دوربینهای مداربسته و سیستمهای امنیتی Techno Park & Incubatorsمراکز رشد و پارکهای فن آوری GIS & RS هشدار سیل و تله متری ماهواره ای مشاوره مديريتي ،بازاریابی، فروش و خدمات صنعتي   سوابق تحصیلی ليسانس :  مهندسی کامپیوتر،گرایش  نرم افزار –  دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساري ساری 75-81 کارشناسی ارشد: مدیریت فن آوری اطلاعات ،گرایش مدیریت دانش ، دانشگاه فردوسی مشهد مشهد 92-94 فعالیت اجرایی و صنفی عضو هيئت موسس و عضو علي البدل اولين دوره سازمان نظام صنفي رايانه اي استان گلستان . گرگان 85-87 نماینده رسمی محصولات فروش و پشتیبانی نرم افزار مدیریت دانش رایون شرکت  اینوتکس ایران در استانهای شمالی گرگان 93/94 مدیر فروش شرکت نیرو تهویه البرز ، خانه طیور واقع در بازرگانی قاسمی گرگان 1392 دبير و عضو هيئت موسس انجمن واحدهاي فني و مهندسي استان گلستان(وابسته به وزارت معشوق نامه های عاشق ...ادامه مطلب